خلاصه قسمت سی و یکم سریال جواهری در قصر

و 2 سال از تبعید یانگوم در جزیره جیجو می گذرد....
داگو با اجازه همسرش تصمیم می گیرد برای ملاقات یانگوم عازم جزیره جیجو شود و با بستن توشه خود به جزیره جیجو می رود....

داگو با اجازه همسرش راهی جیجو می شود


در این مدت آموزش های یانگوم تا یادگیری طب سوزنی پیش رفته و او هم اینک مشغول تمرین نقاط طب سوزنی است...

یانگوم و تمرینات طب سوزنی


با وجودیکه یانگوم به تئوری طب سوزنی کاملاً مسلط است ولی هنوز  شهامت بکارگیری آن را ندارد و از این بابت بسیار ناراحت است و هر روز بیشتر تمرین می کند...

یانگوم و ناتوانی در طب سوزنی


یانگ داک عقیده دارد علت آنکه یانگوم نمی تواند از طب سوزنی استفاده کند به دلیل این است که اگر اشتباهی انجام دهد هرگز نمی تواند خود را ببخشد...
یانگوم کاملاً ناامید است زیرا تصور می کند به دلیل کینه انتقام اولیه هرگز نمی تواند از طب سوزنی استفاده کند ولی هنوز مصمم است...

یانگوم ناامید ولی مصمم


از جانب شاه فرمان ارسال 300 اسب از جزیره وئو به جئولا صادر می شود و حاکم جیجو از افسر مین جو می خواهد تا برای جلوگیری از ربوده شدن کشتی توسط ژاپنی ها آن را تا مقصد محافظت کند افسر مین جو از حاکم می پرسد آیا بردن سربازان از جزیره امنیت جزیره را به خطر نمی اندازد حاکم اطمینان دفاع از جزیره را به مین جو می دهد..

دستور حفاظت از کشتی حامل اسب ها به افسر مین جو


همچنین حاکم به جهت شیوع بیماری در جزیره وئو از افسر مین می خواهد پزشک بانو (یانگ داک) را با خود ببرد..

افسر مین جانگ هو ، یانگ داک را همراه خود می برد


پس از ترک یانگ داک ، وظیفه درمان بیماران جزیره به دوش یانگوم می افتد و اتفاقاً یکی از بیمارانی که برای یانگوم آورده می شود آشپز کنگ داگو است که دریا زده شده است!

آشپز کنگ داگو دریا زده !


یانگوم ابتدا سعی می کند او را با استفاده از طب سوزنی درمان کند ولی اینبار هم موفق نمی شود و سرانجام از دارو برای درمان داگو استفاده می کند...

باز هم یانگوم موفق به انجام طب سوزنی نمی شود


داگو به هوش می آید و ابتدا فکر می کند در بهشت است و باورش نمی شود که یانگوم در مقابل اوست و یک سکانس احساسی شکل می گیرد..

داگو و یانگوم و ملاقات شورانگیز


آن شب یانگوم از داگو در مورد قصر می پرسد از یونسگ و ... ولی داگو به او می گوید که چویی او را از قصر بیرون کرده است و اطلاع کاملی از آنجا ندارد...

داگو ناراحت از سقط جنین همسرش!


شب هنگام وقتی یانگوم متوجه می شود که یونسگ و بانو مین هم وضعیت خوبی ندارند برای درد و دل با مادام هن به سوی ساحل دریا می رود...

یانگوم و صحبت با مادام هن


ولی همان شب ، جزیره جیجو مورد هجوم ژاپنی ها قرار می گیرد

هجوم به جزیره توسط ژاپنی ها

 و حاکم جزیره هنگامیکه خبر هجوم ژاپنی ها را می شنود از ترس به دل کوه پناه می برد و مردم غیر نظامی را در شهر تنها می گذارد و سرانجام ژاپنی ها جزیره را تصرف می کنند.

تصرف شهر توسط ژاپنی ها


ژاپنی ها همه نظامیان و غیر نظامیان جزیره را دستگیر می کنند (از جمله داگو و یانگوم)

دستگیری غیرنظامیان از جمله داگو


به جهت بیمار بودن فرمانده اصلی نظامیان ژاپنی ، آنها در پی پزشک جزیره می گردند و متوجه می شوند او در جزیره نیست! ولی به دلیل وجود داروخانه در جزیره مطمئن هستند پزشکی در بین افراد دستگیر شده وجود دارد لذا مردم را تهدید می کنند و سرانجام داگو ، یانگوم را به عنوان پزشک موقت جزیره اعلام می کند.

یانگوم به عنوان تنها پزشک جزیره


یانگوم فرمانده را معاینه می کند و تنها علاج وی را طب سوزنی اعلام می کند ولی می گوید او هنوز مراحل طب سوزنی را کاملاً نیاموخته ... یکی از خدمتکاران می گوید یانگوم به تئوری طب سوزنی مسلط است !
ژاپنی ها یانگوم را تهدید می کنند که او باید این کار را انجام دهد و گرنه مرگ هر نفر از مردمان جزیره را در هر لحظه به او نشان خواهند داد!

تهدید یانگوم توسط ژاپنی ها


ژاپنی ها داگو را به عنوان اولین قربانی خود انتخاب می کنند و حتی تا لحظه قربانی نیز پیش می روند ولی یانگوم به خاطر داگو و مردم قبول می کند که فرمانده را با طب سوزنی درمان کند..

اجبار یانگوم برای استفاده از طب سوزنی


البته باز هم یانگوم احساس وحشت می کند ولی در نهایت مجبور می شود برای اولین بار طب سوزنی را آزمایش کند!

یانگوم برای بار دیگر توسط جانشین فرمانده ژاپنی تهدید می شود


و موفق می شود کار خود را بدرستی انجام دهد و یانگوم بسیار خوشحال است که بالاخره توانسته برای اولین بار از طب سوزنی استفاده کند

یانگوم و رضایت از کار خود!


خدمتکار در لابلای داروها نامه ای از طرف افسر مین قرار می دهد و یانگوم متوجه آن می شود...
یانگوم به جانشین فرمانده می گوید که فرمانده ممکن است هر لحظه حالش بهتر شود ولی جانشین فرمانده می گوید که تصمیم دارد یانگوم را همراه خود ببرد تا فرمانده را در قایق مداوا کند...

نامه افسر مین جانگ هو برای یانگوم


یانگوم متوجه می شود که افسر مین جانگ هو آتش هشدار جزیره را دیده و نامه ای برای او فرستاده است افسر مین در نامه از یانگوم خواسته تا موقعیت دقیق دشمن را گزارش دهد و به بهانه تهیه دارو آنها را به خارج از شهر بکشاند ...
یانگوم نیز از فرصت استفاده می کند و از جانشین فرمانده می خواهد تا برای تهیه دارو به مزرعه اطراف بروند

یانگوم در پی نقشه ای برای کشاندن سربازان به مزرعه

 در مزرعه یانگوم از سربازان می خواهد تا همه برای جمع آوری دارو کمک کنند تا سریعتر کار تمام شود...

یانگوم و تقاضا ازهمکاری سربازان برای جمع آوری دارو


در همین هنگام افسر مین که در کمین بوده به ژاپنی ها حمله کرده و آن ها را شکست می دهد...

سربازان و حمله به ژاپنی ها

افسر مین و فرمان حمله به ژاپنی ها


حاکم جزیره که به کوه ها فرار کرده بود باز می گردد و با احساس غرور به مین جانگ هو می گوید که این موضوع را گزارش خواهد داد...

حاکم ترسوی جزیره باز می گردد


داگو نیز  خداحافظی کرده و جزیره را ترک می کند...

داگو و خداحافظی از یانگوم


یانگ داک نیز فصل جدیدی از دوره پزشکی را در مورد زهر کشنده حشرات و موجودات برای یانگوم می گشاید...

یانگ داک و آموزشات جدید


ولی در این هنگام یانگوم توسط حاکم جزیره فراخوانی شده و دستگیر می شود تا از جزیره به دادگاه رسمی قصر فرستاده شود!!

یانگوم دستگیر می شود تا به دادگاه نظامی اعزام شود

نظرات 1 + ارسال نظر
راحیل پنج‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:54 ب.ظ

خوب بود اما بسیار خلاصه بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد