آدمی دو قلب دارد

آدمی دو قلب دارد

قلبی که از بودن آن با خبر است و قلبی که از حظورش بی خبر

قلبی که از آن با خبر است همان قلبی ست که در سینه می تپد

همان که گاهی می شکند

گاهی می گیرد و گاهی می سوزد

گاهی سنگ می شود و سخت و سیاه

و گاهی هم از دست می رود

با این دل است که عاشق می شویم

با این دل است که دعا می کنیم

با همین دل است که نفرین می کنیم

و گاهی وقت ها هم کینه می ورزیم

اما قلب دیگری هم هست.قلبی که از بودنش بی خبریم

این قلب اما در سینه جا نمی شود

و به جای اینکه بتپد.....می وزد و می بارد و می گردد و می تابد

این قلب نه می شکند نه میسوزد و نه می گیرد

سیاه و سنگ هم نمی شود

از دست هم نمی رود

زلال است و جاری

مثل رود و نسیم

و آنقدر سبک است که هیچ وقت هیچ جا نمی ماند

بالا می رود و بالا می رود و بین زمین و ملکوت می رقصد

این همان قلب است که وقتی تو نفرین می کنی او دعا می کند

وقتی تو بد می گویی و بیزاری او عشق می ورزد

وقتی تو می رنجی او می بخشد...

این قلب کار خودش را می کند

نه به احساست کاری دارد نه به تعلقات

نه به آنچه می گویی نه به آنچه می خواهی

و آدمها به خاطر همین دوست داشتنی اند

به خاطر قلب دیگرشان

به خاطر قلبی که از بودنش بی خبرند

 

 

اگه روزی مردم تابوتم را سیاه کنید تا همه بدانند سیاه بخت بودم.

بر روی سینه ام تکه یخی بگذارید تا به جای معشوقم برایم گریه کند.

چشمانم را باز بگذارید تا همه بدانند چشم انتظار معشوقم بودم .

واخرین خواسته ی من از شما اینکه دستانم را ببندید تا همه بدانند خواستم ولی نتوانستم

 

با تشکر

میثم

 

نظرات 2 + ارسال نظر
تانیا پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 03:25 ب.ظ

وبلاگت خیلی قشنگه من از این جور متنها خیلی خوشم میاااااااااااد!!!!! thaaaaaaaaaaaaaaaaaaaanx!!!

بی دل یکشنبه 30 دی‌ماه سال 1386 ساعت 10:51 ق.ظ http://sarashahkar.blogfa.com

زیبا بود....
قلب دیگر...
قلب دور از نظر....
شاید این قلب در کالبد انسانی دیگر بتپد...
شاد باشی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد